24/11/92 و امامزاده صالح
پنجشنبه ٢٤/١١/92 بود که من و بابا سعید تصمیم گرفتیم بریم تجریش و از اون طرف هم به امامزاده صالح
برای زیارت بریم که شما دو تا وروجک رو همبا خودمون بردیم . اولین باری بود که شما دو تارو با هم بیرون
میبردیم . کلی شیطونی کردید البته این رو هم بگم چون ماشین شمارش زوج بود مجبور شدیم با مترو بریم
که البته شما دو تا خواهر عاشق مترو بازی هستید و توی مترو کلی کیف کرده بودید .
اینجا بدو ورود ما به صحن امامزاده صالحه
اینجا هم رها جون با کلی عشق خواهرشو بغل کرده که با هم عکس بندازن و اوج دوست داشتن شو نشون بده
اینجا هم که رها جون مواظب خواهر کوچیکشه
اینجا هم بابا سعید رفته که نماز بخونه ما توی صحن منتظریم
اینجا هم که وقتی با با جون از امامزاده بیرون اومد رها با عشق فراون دوید بغلش و گفت بابا جونم قبول
باشه که البته قبول هم شد چون نذری که من کرده بودم واقعا سریع اجابت شد